سرگرمي و تفريح

خوش آمدید

شرح مختصر زندگانی مولف شهید
استاد شهید آیت الله مطهری در ۱۳ بهمن ۱۲۹۸ هجری شمسی در فریمان واقع در ۷۵ کیلومتری شهر مقدس مشهد در یک خانواده اصیل روحانی چشم به جهان می گشاید. پس از طی دوران طفولیت به مکتبخانه رفته و به فراگیری دروس ابتداییمی پردازد. در سن دوازده سالگی به حوزه علمیه مشهد عزیمت نموده و به تحصیل مقدمات علوم اسلامی اشتغال می ورزد. در سال ۱۳۱۶ علیرغم مبارزه شدید رضاخان با روحانیت و علیرغم مخالفت دوستان و نزدیکان، برای تکمیل تحصیلات خود عازم حوزه علمیه قم می شود در حالی که به تازگی موسس گرانقدر آن آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی دیده از جهان فروبسته و ریاست حوزه را سه تن از مدرسان بزرگ آن آیات عظام سید محمد حجت، سید صدرالدین صدر و سید محمد تقی خوانساری به عهد گرفته اند.
در دوره اقامت پانزده ساله خود در قم از محضر مرحوم آیت الله العظمی بروجردی (در فقه و اصول) و حضرت امام خمینی ( به مدت ۱۲ سال در فلسفه ملاصدرا و عرفان و اخلاق و اصول) و مرحوم علامه سید محمد حسین طباطبائی (در فلسفه : الهیات شفای بوعلی و دروس دیگر) بهره می گیرد. قبل از هجرت آیت الله العظمی بروجردی به قم نیز استاد شهید گاهی به بروجرد می رفته و از محضر ایشان استفاده می کرده است. مولف شهید مدتی نیز از محضر مرحوم آیت الله حاج میرزا علی آقا شیرازی در اخلاق و عرفان بهره های معنوی فراوان برده است. از اساتید دیگر استاد مطهری می توان از مرحوم آیت الله سید محمد حجت ( در اصول) و مرحوم آیت الله سید محمد محقق داماد (در فقه) نام برد. وی در مدت اقامت خود در قم علاوه بر تحصیل علم، در امور اجتماعی و سیاسی نیز مشارکت داشته و از جمله با فدائیان اسلام در ارتباط بوده است. در سال ۱۳۳۱ در حالی که از مدرسین معروف و ازامیدهای آینده حوزه به شمار می رود به تهران مهاجرت می کند. در تهران به تدریس در مدرسه مروی و تألیف و سخنرانیهای تحقیقی می پردازد. در سال ۱۳۳۴ اولین جلسه تفسیر انجمن اسلامی دانشجویان توسط استاد مطهری تشکیل می گردد. در همان سال تدریس خود در دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران را آغاز می کند. در سالهای ۱۳۳۷ و ۱۳۳۸ که انجمن اسلامی پزشکان تشکیل می شود .استاد مطهری از سخنرانان اصلی این انجمن است و در طول سالهای ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۰ سخنران منحصر به فرد این انجمن می باشد که بحثهای مهمی از ایشان به یادگار مانده است.
کنار امام بوده است به طوری که می توان سازماندهی قیام پانزده خرداد در تهران و هماهنگی آن با رهبری امام را مرهون تلاشهای او و یارانش دانست. در ساعت ۱ بعد از نیمه شب روز چهارشنبه پانزده خرداد ۱۳۴۲ به دنبال یک سخنرانی مهیج علیه شخص شاه به وسیله پلیس دستگیر شده و به زندان موقت شهربانی منتقل می شود و به همراه تعدادی از روحانیون تهران زندانی می گردد. پس از ۴۳ روز به دنبال مهاجرت علمای شهرستانها به تهران و فشار مردم، به همراه سایر روحانیون از زندان آزاد می شود.
پس از تشکیل هیئتهای موتلفه اسلامی، استاد مطهری از سوی امام خمینی همراه چند تن دیگر از شخصیتهای روحانی عهده دار رهبری این هیئتها می گردد. پس از ترور حسنعلی منصور نخست وزیر وقت توسط شهید محمد بخارایی کادر رهبری هیئتهای موتلفه شناسایی و دستگیر می شود ولی از آنجا که قاضی یی که پرونده این گروه تحت نظر او بود مدتی در قم نزد استاد تحصیل کرده بود به ایشان پیغام می فرستد که حق استادی را به جا آوردم و بدین ترتیب استاد شهید از مهلکه جان سالم بدر می برد. سنگینتر می شود. در این زمان وی به تألیف کتاب در موضوعات مورد نیاز جامعه و ایراد سخنرانی در دانشگاهها، انجمن اسلامیکردن محتوای نهضت اسلامی پزشکان، مسجد هدایت، مسجد جامع نارمک و غیره ادامه می دهد. به طور کلی استاد شهید که به یک نهضت اسلامی معتقد بود نه به هر نهضتی، برای اسلامی کردن محتوای نهضت تلاشهای ایدئولوژیک بسیاری نمود و با اقدام به تأسیس حسینیه ارشاد نمود و با کجرویها و انحرافات مبارزه سرسختانه کرد. در سال ۱۳۴۶ به کمک چند تن از دوستان اقدام به تأسیس حسینیه ارشاد نمود به طوری که می توان او را بنیانگذار آن موسسه دانست. ولی پس از مدتی به علت تکروی و کارهای خودسرانه و بدون مشورت یکی از اعضای هیئت مدیره و ممانعت او از اجرای طرحهای استاد و از جمله ایجاد یک شورای روحانی که کارهای علمی و تبلیغی حسینیه زیر نظر آن شورا باشد سرانجام در سال ۱۳۴۹ علیرغم زحمات زیادی که برای آن موسسه کشیده بود و علیرغم امید زیادی که به آینده آن بسته بود در حالی که در آن چند سال خون دل زیادی خورده بود از عضویت هیئت مدیره آن موسسه استعفا داد و آن را ترک گفت.
در سال ۱۳۴۸ به خاطر صدور اعلامیه ای با امضای ایشان و حضرت علامه طباطبایی و آِیت الله حاج سید ابوالفضل مجتهد زنجانی مبنی بر جمع اعانه برای کمک به آوارگان فلسطینی و اعلام آن طی یک سخنرانی در حسینیه ارشاد دستگیر شد و مدت کوتاهی در زندان تک سلولی به سربرد. از سال ۱۳۴۹ تا ۱۳۵۱ برنامه های تبلیغی مسجدالجواد را زیر نظر داشت و غالباً خود سخنران اصلی بود تا اینکه آن مسجد و به دنبال آن حسینیه ارشاد تعطیل گردید و بار دیگر استاد مطهری دستگیر و مدتی در بازداشت قرار گرفت. پس از آن استاد شهید سخنرانیهای خود را در مسجد جاوید و مسجد ارک و غیره ایراد می کرد. بعد از مدتی مسجد جاوید نیز تعطیل گردید. در حدود سال ۱۳۵۳ ممنوع المنبر گردید و این ممنوعیت تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت.
اما مهمترین خدمات استاد مطهری در طول حیات پر برکتش ارائه ایدئولوژی اصیل اسلامی از طریق درس و سخنرانی و تألیف کتاب است. این امر خصوصاً در سالهای ۱۳۵۱ تا ۱۳۵۷ به خاطر افزایش تبلیغات گروههای چپ و پدید آمدن گروههای مسلمان چپ زده و ظهور پدیده التقاط به اوج خود می رسد. گذشته از حضرت امام، استاد مطهری اولین شخصیتی است که به خطر سران سازمان موسوم به « مجاهدین خلق ایران » پی می برد و دیگران را از همکاری با این سازمان باز می دارد و حتی تغییر ایدئولوژی آنها را پیش بینی می نماید. در این سالها استاد شهید به توصیه حضرت امام مبنی بر تدریس در حوزه علمی قم هفته ای دو روز به قم عزیمت نموده و درسهای مهمی در آن حوزه القا می نماید و همزمان در تهران نیز درسهایی در منزل و غیره تدریس می کند. در سال ۱۳۵۵ به دنبال یک درگیری با یک استاد کمونیست دانشکده الهیات! زودتر از موعد مقرر بازنشسته می شود. همچنین در این سالها استاد شهید با همکاری تنی چند از شخصیتهای روحانی، «جامعه روحانیت مبارز تهران » را بنیان می گذارد بدان امید که روحانیت شهرستانها نیز به تدریج چنین سازمانی پیدا کند.

گرچه ارتباط استاد مطهری با امام خمینی پس از تبعید ایشان از ایران به وسیله نامه و غیره استمرار داشته است ولی در سال ۱۳۵۵ موفق گردید مسافرتی به نجف اشرف نموده و ضمن دیدار با امام خمینی درباره مسائل مهم نهضت و حوزه های علمیه با ایشان مشورت نماید. پس از شهادت آیت الله سید مصطفی خمینی و آغاز دوره جدید نهضت اسلامی، استاد مطهری به طور تمام وقت درخدمت نهضت قرار می گیرد و در تمام مراحل آن نقشی اساسی ایفا می نماید. در دوران اقامت حضرت امام در پاریس، سفری به آن دیار نموده و در مورد مسائل مهم انقلاب با ایشان گفتگو می کند و در همین سفر امام خمینی ایشان را مسؤول تشکیل شورای انقلاب اسلامی می نماید. هنگام بازگشت امام خمینی به ایران مسؤولیت کمیته استقبال از امام را شخصاً به عهده می گیرد و تا پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن همواره در کنار رهبر عظیم الشأن انقلاب اسلامی و مشاوری دلسوز و مورد اعتماد برای ایشان بود تا اینکه در ساعت بیست و دو و بیست دقیقه سه شنبه یازدهم اردیبهشت ماه سال ۱۳۵۸ در تاریکی شب در حالی که از یکی از جلسات فکری سیاسی بیرون آمده بود یا گلوله گروه نادان و جنایتکار فرقان که به مغزش اصابت نمود به شهادت می رسد و امام و امت اسلام در حالی که امیدها به آن بزرگمرد بسته بودند در ماتمی عظیم فرو می روند.
سلام و درود خدا بر روح پاک و مطهرش.

 

 

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 1 آبان 1390برچسب:, توسط Yas75

 

 

میان آنچه عشق نامیده می‏شود و به قول ابن سینا " عشق عفیف " ، و آنچه به صورت هوس و حرص و آز و حس تملك در می‏آید - با اینكه هر دو روحی و پایان ناپذیر است - تفاوت بسیار است . عشق ، عمیق و متمركزكننده نیروها و یگانه پرست است واما هوس ، سطحی و پخش كننده نیرو ومتمایل به تنوع و هرزه صفت است . (کتاب مسئله حجاب استاد شهید مطهری ص۱۱۴)

همانطور كه در گذشته گفتیم : عشق ، عمیق و متمركز كننده نیروها و
تقویت كننده نیروی تخیل و یگانه‏پرست است ، و اما هوس ، سطحی و پخش‏ كننده نیروها و متمایل به تنوع و تفنن و هرزه صفت است .
این نوع از عطش كه هوس نامیده می‏شود ارضاء شدنی نیست . اگر مردی در این مجرا بیفتد ، فرضا حرمسرائی نظیر حرمسرای هارون الرشید و خسرو پرویز داشته باشد پر از زیبا رویان كه سالی یك بار به هر یك نوبت نرسد ، باز اگر بشنود كه در اقصی نقاط جهان یك زیباروی دیگر هست ، طالب آن‏ خواهد شد . نمی‏گوید بس است دیگر ..... 

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 1 آبان 1390برچسب:, توسط Yas75

قدر مسلم این است كه بشر عشق را ستایش می‏كند ، یعنی یك امر قابل‏ ستایش می‏داند ، در صورتی كه آنچه از مقوله شهوت است قابل ستایش نیست‏ . مثلا انسان شهوت خوردن یا میل به غذا كه یك میل طبیعی است دارد . آیا این میل از آن جهت كه یك میل طبیعی است هیچ قابلیت تقدیس پیدا كرده‏ ؟ تا به حال شما دیده‏اید حتی یك نفر در دنیا بیاید میلش را به فلان غذا ستایش كند ؟ عشق هم تا آنجا كه به شهوت [ جنسی ] مربوط باشد ، مثل‏ شهوت خوردن است و قابل تقدیس نیست ، ولی به هر حال این حقیقت ، تقدیس شده است و قسمت بزرگی از ادبیات دنیا را تقدیس عشق تشكیل‏ می‏دهد .(کتاب فطرت شهید مطهری(ره) ص۹۵) 

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 1 آبان 1390برچسب:, توسط Yas75

 

سوار تاکسیم میگم آقا نگه دارید!، میگه پیاده میشی؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام باد لاستیکا رو چک کنم!



++++++++++++++++++

رفتم دم مغازه به یارو میگم قرص پشه داری؟ میگه واسه کشتنش میخوای؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ برا سردردش میخوام!!!

++++++++++++++++++



رفتم تو آپارتمان دارم گوشت قربونی بین همسایه ها پخش میکنم، یارو میپرسه نذریه؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ با خود گوسفنده مشکل داشتیم کشتیمش!!!

++++++++++++++++++

کمرم درد می کنه یه پارچه بستم بهش. داداشم میگه کمرت درد می کنه؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ می خوام ادای داداش کایکو رو در بیارم.

++++++++++++++++++

رفتم بانک پول بگیرم. کارمنده میگه پول رو میبرین؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام وایسم اینجا هر کس رقصید بریزم رو سرش شاباش بدم.

++++++++++++++++++

رفیقم شمارمو می خواست، گفتم: یادداشت کن ۰۹۳۲
گفت : تالیا داری؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ همراه اول شماره خالی نداشت بهم تو تالیا خط داد

++++++++++++++++++

رفتیم غار علیصدر، به رفیقم خفاش نشون دادم. میگه وای خفاشه؟!
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ بتمن بود. اجاره خونه گرونه اینجا سکونت دارن فعلا!!!

++++++++++++++++++

با دوستم سه ساعت تو صف نونوایی وایساده بودیم صف ۴۰ متری نوبتم شده. یارو میگه نون می خوای ؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ تا الان قطار بازی می کردیم واگن آخرم بودیم

++++++++++++++++++

رفتم نوشابه بخرم به یارو میگم اینکه تاریخش مال دو سال پیشه. میگه : یعنی فاسد شده ؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ مونده جا افتاده

++++++++++++++++++



اس ام اس, اس ام اس پَ نه پَ, فارس نویس, پَ نه پَ



دارم از گرما میمیرم، خودمو مثله چی دارم باد میزنم. بابام میاد میگه چیه ؟ گرمته ؟؟؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ دارم حداکثر سرعت چرخش مچم رو امتحان میکنم

++++++++++++++++++

به یارو راننده میگم. آقا اگه میشه یکم سریعتر. الان هواپیما میپره…
میگه، به سلامتی مسافرین؟…
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ فندک هواپیما دیشب دستم جامونده، میرم بدم به رانندش

+++++++++فارس نویس +++++++++



رفتم بالای برج میخواستم خودمو بندازم پایین، یارو میگه میخوای خودکشی کنی؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدم ببینم سرعت صفر تا صدم از این بالا تا پایین چقدر میشه، بجای پروژه بدم دانشگاه



++++++++++farsnevis.ir++++++++

رفیقم میگه اگه با گوشی برم تو اینترنت از شارژم کم میشه؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ از ذخیره ارزی کشورهای عضو اپک کم میشه

++++++++++++++++++

رفتم سم بخرم واسه سوسک، یارو میگه میخواین سریع بمیره؟!
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام شکنجش کنم ازش اعتراف بگیرم!!!

++++++++++++++++++

دم دستشویی عمومی واستادم تا نفر قبلی بیاد بیرون،
اومده بیرون، میبینه دارم پیچ و تاب میخورم میگه دستشویی داری؟؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ دارم با صدای موزیکی که نواختی تمرین رقص عربی میکنم!

++++++++++++++++++

رفتیم رستوران، میگم ۲تا جوجه لطفا. میگه جوجه کباب؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ ازین جوجه رنگیا، یه قرمز بدین یه سبز

++++++++++++++++++

به اپراتور اداره میگم لطفا شماره فلانی رو برام بگیر. میگه گرفتم وصل کنم؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ فوت کن، قطع کن

++++++++++++++++++

به مامانم میگم من میرم کارواش، میگه ماشینم میبری؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ دارم میرم اونجا دوش بگیرم

++++++++++++++++++

مگس کش دستمه. مامانم میگه میخوای مگسا رو بکشی؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام رهبری ارکسترشون رو بکنم سمفونی بتهوون بزنن

++++++++++++++++++

حواسم نبود با صورت رفتم تو در. یارو میگه ندیدیش؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ من دارکوبم می خوام با منقار یه سوراخ برا خودم باز کنم برم تو

++++++++++++++++++

رفتم دکتر میگم: دو روزه بدنم خیلی درد میکنه! بعد از ۱۰ دقیقه معاینه میگه: میخوای واست دارو بنویسم؟!
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوای واسم دعا بنویس تا خوب بشم!!!

++++++++++++++++++

زنگ زدم میگم مامان بیا منو گرفتن … میگه خاک تو سرم, گشت ارشاد؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ مرکز نخبگان ایران

++++++++++++++++++

حدود ۳ صبح بود رفتم سر یخچال پارچ آب رو برداشتم آب بخورم.
دوستم بلند شده میگه می‌خوای آب بخوری ؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ تو خواب یادم افتاد به گلا آب ندادم می‌خوام بهشون آب بدم

++++++++++++++++++

با گل رفتم بیمارستان. نگهبان میگه گل برای مریضتون آوردین؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدم خواستگاری تو با این سیبیلات…

++++++++++++++++++

رفتم صندلی بخرم واسه کامپیوتر. یارو گفت : راحت باشه؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ خار داشته باشه.

++++++++++++++++++

دارم تو حیاطمون موتورمو تعمیر میکنم به مامانم میگم دستمال بیخودی داری؟
میگه میخوای موتورتو تمیز کنی؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام هل هله کنان برم تو کوچه کردی برقصم

++++++++++++++++++

داشتم تلویزیون میدیدم.
بعد مادر بزرگم اومده کانال رو عوض کرده بهد به من میگه داشتی میدیدی؟؟؟!!!
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ داشتم گرمش میکردم تا شما بیای ببینی!!!

++++++++++++++++++

رفتم واسه استخدام. یارو میگه اومدی واسه استخدام؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدم ببینم کی استخدام می شه ازش شیرینی بگیرم!

++++++++++++++++++

میگم بابا… تصمیمم رو گرفتم… می خوام زن بگیرم…
میگه میشناسیش؟ میگم آره.
میگه مجرده؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ منتظرم شوهرش رضایت نامشو امضا کنه بریم خواستگاری

++++++++++++++++++

رفتم پیژامه رو از کمد برداشتم پوشیدم. بابام میگه از تو کمد برداشتی؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ گذاشته بودم تو یخچال تابستونیه پیژامه تگری بپوشم خنک شم

++++++++++++++++++

طوطی گرفتم فامیلمون اومده میگه اااااااااااااااااااااااا طوطیه؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ یا کریمه یه کم با فتوشاپ تغییرش دادم!

++++++++++++++++++

به رفیقم میگم شارژر سوزنی داری؟ میگه می خوای موبایلتو شارژ کنی؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ می خوام دگمه لباسمو باش بدوزم!

++++++++++++++++++

به رفیقم میگم چه خوب می‌شه اگه جور شه واسه جامِ جهانی‌ بتونیم بریم برزیل، میگه بریم بازیها رو ببینیم؟!
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ دیوید ویا داره خداحافظی می‌کنه، اسپانیا مهاجمِ خوب می‌خواد…!!!

++++++++++++++++++

سوار تاکسی شدم رسیدیم سر خیابون. گفتم مرسی. آقا می گه پیاده می شین؟
می گم پـَـَـ نــه پـَـَــــ خواستم بین مسیر یه تشکر ناغافلی کرده باشم جو از سنگینی درآد

++++++++++++++++++

مراقب جلسه کارت دانشجوییمو گرفته عکسمو دیده می گه خودتی؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ عکس رضاخان رو گذاشتم جولو چشمام باشه

لب دریا یه لیوان چای گرفتم دستم به رفیقم میگم قند داری ؟!؟ میگه واسه چایی میخوای پـَـــ نــه پـَـــ میخوام بندازم تو آب دریا شیرین بشه

++++++++++++++++++

پلیس تو جاده ماشینمونو نگه داشته بعد از بابام می پرسه دارید میرید مسافرت اون میگه پـَـــ نــه پـَـــ اومدیم مردمو تو ترافیک نگاه کنیم بخندیم

بابابزرگ خدابیامرزمو دیشب تو خواب دیدم، گفت تن لش به جای اینکه یکسره بری بنویسی پـَـــ نــه پـَـــ بشین ۲تا فاتحه اخلاص برا من بخون پـَـــ نــه پـَـــ

++++++++++++++++++

ساعت ۲ نصفه شب دختره با یه آرایش خفن داشت تو یه خیابون خلوت میپلکید، رفیقم میگه دخترفراریه؟ پـَـــ نــه پـَـــ خیلیم دختره پاک و نجیبیه، الانم داره میره دعای ابوحمزه ثمالی پـَـــ نــه پـَـــ

++++++++++++++++++

بچه داداشمو بردم باغ وحش، کوهان شترو نشون میده میگه عمو کوهانشه؟ پـَـــ نــه پـَـــ همه غمو غصه ها رو ریخته تو دلش، قلمبه شده از توی کمرش زده بیرون پـَـــ نــه پـَـــ

++++++++++++++++++

از قالی شویی قالی رو با وانت آوردن، یارو وانتیه زل زده بهم نگاه میکنه میگه بیارمش توی خونه؟ پـَـــ نــه پـَـــ من تا کمر خم میشم بذارش روم، خودتم سوار شو ببرمت تو کوچه یه دور بگردونمت دلت باز شه پـَـــ نــه پـَـــ

++++++++++++++++++

خوابیده بودم بابام اومد بالا سرم گفت خوابیدی گفتم پ ن پ یه هو بابام زد تو سرم گفت بگیر بخواب این چرت و پرتا برا فیس بوکه

++++++++++++++++++

رفتم تست بازیگری بدم طرف میپرسه تازه کاری؟ پـَـــ نــه پـَـــ مارلون براندو ام گفتم بیام دوباره از اول شروع کنم پـَـــ نــه پـَـــ

++++++++++++++++++

موشه تو تله موش گیر کرده رفیقم میگه مرده ؟!؟ پـَـــ نــه پـَـــ موشه رفته زیرش داره پرس سینه میزنه

++++++++++++++++++

سر کلاس به رفیقم میگم خودکار داری میگه پـَـــ نــه پـَـــ با قلم و چکش دارم حکاکی میکنم رو میز

++++++++++++++++++

گوسفند خریدم طرف میگه میخوایی قربونی کنی میگم پـَـــ نــه پـَـــ خدا بخواد میخوام باهاش ازدواج کنم

++++++++++++++++++

رفتم بانک وام بگیرم طرف میگه ضامن داری میگم پـَـــ نــه پـَـــ بدون ضامن اومدم الان منفجر میشم

++++++++++++++++++

یارو مرده دارن تشیع جنازش میکنن گرفتن رو سرشون جنازشو رفیقم میگه اااا طرف مرده میگم پـَـــ نــه پـَـــ از المپیاد ریاضی برگشته مردم گرفتن بالاسرشون تشویقش میکنن

++++++++++++++++++

رفتم طلا فروشی میگم آقا حلقه دارید میگه حلقه ازدواج میگم پـَـــ نــه پـَـــ یه حلقه میخوام آتیشش بزنم از وسطش بپرم

++++++++++++++++++

مگس اومده تو خونه، رفتم حشره کش آوردم، مامانم می گه می خوای بکشیش؟ پـَـــ نــه پـَـــ می خوام بزنم زیر بغلش بوی عرق نده!

++++++++++++++++++

رفتم گل فروشی، می گم ببخشید، کاکتوس هم دارید؟ می گه واسه دکور می خواین؟ پـَـــ نــه پـَـــ تو خونمون شتر پرورش می دیم، می خوام یه وقت احساس غربت نکنن، حس کنن خونه خودشونه!

++++++++++++++++++

از حموم اومدم بیرون، حوله تنم کردم مادرم می گه حموم بودی؟ پـَـــ نــه پـَـــ تجویز دکتره روزی دو بار قبل از غذا حوله بپوشم!

++++++++++++++++++

سر جلسه امتحان به جلوییم میگم سوال ۳ رو بلدی؟! میگه آره می خوای!؟ پـَـــ نــه پـَـــ نگرانت بودم میخواستم اگه ننوشتی بت بگم!!!

++++++++++++++++++

اومدم در یخچالو باز میکنم دنبال غذا مامانم میگه گشنته؟ پـَـــ نــه پـَـــ اومدم ببینم کی هی چراغ این تو رو خاموش روشن می کنه!

++++++++++++++++++

تو حموم به مامانم می گم یه صابون بده میگه: مگه صابون نیست؟ پـَـــ نــه پـَـــ تعدادمون زیاده میترسم یه وقت کم بیاد!!!!

++++++++++++++++++

رفتم باغ وحش از نگهبانه میپرسم ببخشید آقا قفس شیرا کجاست ؟ میگه بازدید کننده ای پـَـــ نــه پـَـــ نه از اقوامشون هستم اینورا کاری داشتم گفتم سری بهشون بزنم

++++++++++++++++++

تو کوه خرس دیدیم دوستم میگه فرار کنیم؟گفتم پـَـــ نــه پـَـــ با رمز یا زهرا بریم از ناموس و دین و کشورمون دفاع کنیم و شهید شیم…

++++++++++++++++++

یارو کارتن خواب رو دیده میپرسه گداست؟ پـَـــ نــه پـَـــ کارمند بانکه! محل زندگیشون اینجا تو کارتنه !

++++++++++++++++++

رفتیم واسه عروسی باغ اجاره کنیم … یارو میگه جای امن میخای ؟ پـَـــ نــه پـَـــ یه باغ بده تجاوز خورش خوب باشه مهمونا روش حساب کردن

++++++++++++++++++

پارتی بودیم … ملت اون وسط داشتن دستارو تکون میدادن و میرقصیدن … رفیقم میگه دارن میرقصن!؟ پـَـــ نــه پـَـــ اینجا گیر افتادن! دارن برای هلیکوپتر امداد دست تکون میدن تا نجاتشون بده

++++++++++++++++++

از سایت ۴SHARED میخواستم یه فایل دانلود کنم ….. ۵۶۰ ثانیه صبر کردم بعد پیغام میده : میخوای این فایل رو دانلود کنی ؟ میگم پـَـــ نــه پـَـــ خیلی حال داد یکبار دیگه بشمر من بازم برم قایم شم ….. نیایا

++++++++++++++++++

رفتم دادگستری یارو میپرسه شکایت داشتید؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ یه خورده برنج آوردم با ترازوی عدالت وزن کنم !۳

++++++++++++++++++

رفتم تی وی پرشیا واسه تست رقص ممد خردادیان گفت : اومدی برقصی ؟ !!! پـَـــ نــه پـَـــ اومدم تاتیانا برقصه من شاباشش کنم !!!!!!

از اون ور رفتم Next Persian Star مهرداد گفت اومدی بخونی ؟؟؟؟ پـَـــ نــه پـَـــ ا.مدم ببینم رنگ موهای وارطان طبیعیه یا مصنوعی !!!

++++++++++++++++++

تو خونه جلو کامپیوترم نشستم داداشم از بیرون اومده میگه خونه ای؟؟؟ پـَـــ نــه پـَـــ تو جاده تهران – قمم…میگه پای سیستمی؟؟؟ پـَـــ نــه پـَـــ پشت فرمونم دارم تو اتوبان رانندگی می کنم

++++++++++++++++++

تو خیابون دست دوست دخترمو گرفتم دارم رد میشم دختر خالم دیدتم میگه اااا دوست دخترته؟؟؟گفتم پـَـــ نــه پـَـــ کوره دارم از خیابون ردش میکنم ثواب داره

++++++++++++++++++

مرغ و از فریزر در آوردم میگه می خوای غذا درست کنی ؟! پـَـــ نــه پـَـــ خانوادش اومدن از سردخونه میخوان ببرن خاکش کنن….

نوشته شده در تاريخ شنبه 30 مهر 1390برچسب:, توسط Yas75

 

غضنفر کارخونه ی سوسیس کالباس میزنه ، رو بسته بندی محصولاتش مینویسه : تهیه شده از گاو تازه !!!
******************

غضنفر اینا از قرنها پیش با فناوری نانو آشنا بودند !

نانو خیار ، نانو گوجه ، نانو رب ، نانو هندوانه

نانو خربزه ، نانو ماست ، نانو آبدوغ ، نانو بادمجان !

و همچنان پیشرفت ادامه دارد !

******************

به غضنفر میگن اسب تندتر میتونه بدوه یا خر؟
میگه تعریف از خودم نباشه خر.

******************

غضنفر رئیس فدراسیون شطرنج میشه ۵تا قانون میذاره

۱. اسب نمیتونه فیل رو بزنه چون فیل قویتره !

۲. خر هم باید بازی کنه !

۳.خر میتونه همه رو بزنه !

۴. هیچکی نمیتونه خر رو بزنه !

۵. اصلا خر شاهه

******************

قبض آب غضنفر زیاد میاد

به بچه هاش میگه ، فردا که رفتم پرینت آب رو گرفتم

معلوم میشه کی هی میره دستشویی !!

******************

شب عروسی غضنفر بهش میگن بابات مُرد

میگه : حالا این مسخره بازیای بابامو ببینا !

******************

غضنفر شب قبل از خواستگاری زنگ میزنه به دختره میگه :

الو ! سوالای فردای بابات رو نداری ؟؟

******************

یارو خسیس تصادف کرده بود وسط خیابون نشسته بود میزد تو سرش می گفت ماشینم داغون شد! بدبخت شدم خاک تو سر شدم…افسر رفت بهش گفت بدبخت اینقد حرص ماشینتو میزنی نفهمدی دست چپت از مچ قطع شده…یارو یه نگاه به دستش کرد گف:یاحضرت عباس ساعتم……!

نوشته شده در تاريخ شنبه 30 مهر 1390برچسب:, توسط Yas75

فرهنگ لغات زنان :۱- آره یعنی نه

۲- نه یعنی آره

۳- ما با ید با هم حرف بزنیم یعنی بشین فقط گوش کن

۴- هر کار دوست داری بکن یعنی بکن ولی بعد دهنت سرویسه

۵- چقد منو دوست داری ؟ یعنی یه گندی زدم می خوام بگم

۶- دو دقیقه دیگه حاضرم یعنی دو ساعت علافی !!!

☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻

گر بمیرد دختری از قبر او روید گلی!

گر بمیرند دختران دنیا گلستان میشود !

☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻

خداوند زمین را آفرید و گفت :

به به چه زیباست.سپس مرد را آفرید و گفت : جانمی این دیگه آخرشه !

و بعد هم زن را آفرید و با کمی اخم گفت : اشکالی نداره آرایش میکنه !!!

☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻

فردوسی حکیم بزرگ ایرانی که همه قبولش دارن میگه:

که پیش زنان هرگز راز مگوی ، چو گویی ، سخن بازیابی به کوی !

☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻

زنان را نباشد به جز یک هنر نشینند و زایند شیران نر !

☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻

ارنست همینگوی:

زن ها جنگ ها را شروع می کنند و مردها آن ها را ادامه می دهند !

☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻

مردها و زن ها دست کم در یک مورد اتفاق نظر دارند. هیچ کدام به زن ها اعتماد ندارند!

☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻

تحقیقات نشان داده که فقط ۲۰% مردها عقل دارند !

۸۰% بقیه زن دارند !

☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻

مردها بر اثر کمبود عاطفه ازدواج می کنندبر اثر کمبود حوصله طلاق می دن

ولی نکته جالب اینه که بر اثر کمبود حافظه دوباره ازدواج می کنند !

☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻

مردها سه تا آرزو دارن :

اونقدر که مامانشون می گن خوش تیپ باشن !

اونقدر که بچه شون می گن قوی باشن !

و مهمتر از همه اینکه :

اونقدر که زنشون بهش شک داره دوست دختر داشته باشن !

☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻

بیشتر مردان موفقیت شون رو مدیون زن اولشون هستند و

زن دومشون رو مدیون موفقیت شون !

☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻

مرد اولی : امان از دست این زنها ! زنم تمام دارائیمو برداشت و رفت !

دومی : خوش به حالت ! زن من تمام دارائی مو برداشت و نرفت !

☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻

فرق پیر دختر با پیر پسر:

اولی موفق نشده ازدواج کنه ولی دومی موفق شده ازدواج نکنه !

☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻

یه ضرب المثل آموزنده هست که می گه :

مردن برای زنی که عاشقشی از زندگی باهاش آسون تره !

☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻

مرد به زن : عزیزم ممنونم ازت ! تو اعتقاد به دین رو به زندگیم آوردی!

چون من قبل از ازدواج معتقد بودم جهنم اصلا’ وجود نداره !

☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻

اسپانیایی ها میگن :

عشق ساکت است اما اگر حرف بزند از هر صدایی بلندتر است !

ایتالیایی ها میگن:

عشق یعنی ترس از دست دادن تو !

ایرانی ها میگن :

“عشق سوء تفاهمی است بین دو احمق که با یک ببخشید تمام میشود!!

☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻

زنان به خوبی مردان میتوانند اسرار را حفظ کنند ولی به یکدیگر می گویند

تا در حفظ آن شریک باشند !

☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻

مهمه که بتونی دختری رو پیدا کنی که باباش پولدار باشه،

دختری که خوش تیپ باشه، دختری که دوستت داشته باشه

ولی مهم تر از همه اینه که این ۳ تا دختر نباید همدیگر رو بشناسن !!!

☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻

اگر طاووس برای ناز کردن و روباه برای فریب دادن وتمساح برای اشک ریختن وکلاغ برای

قارقار کردن داشته باشی دیگر نیازی به زن گرفتن نداری !

☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻

همیشه پشت سر هر مرد موفق ، زنی است که نتونسته جلوی موفقیت شو بگیره !

 

نوشته شده در تاريخ شنبه 30 مهر 1390برچسب:, توسط Yas75

این تیتر بعضی سایت هاست دیگه من نمیدونم

خدا کنه که اشتباه باشه . به هر حال خبر بود دیگه



سیاوش قمیشی بر اثر عارضه قلبی جان خود را از دست داد و جان به جهان آفرین داد روحش شاد. . .

این خبری بود که برخی سایت ها آن را اعلام کردند. . .

سیاوش قمیشی خواننده محبوب قلب ها و بهترین خواننده دوران قدیم صبح امروز در گذشت ولی این خبر کاملا صحت ندارد و می تواند به صورت اشتباه صورت گرفته باشد .

ولی در غیر این صورت ایشون اخرین البوم خود را با نام یادگاری که یادگاری با ارزشی از ایشون بود به عنوان اخرین البوم و یادگاری از ایشان باقی می ماند .






 

نوشته شده در تاريخ شنبه 30 مهر 1390برچسب:, توسط Yas75

 

ببخشید
لطیفه های کوتاه
اولی: ببخشید با حرف هایم سر شما را درد آوردم.
دومی: نه اختیار دارید، من حواسم جای دیگری بود! . . .



. . .

بابا
لطیفه های کوتاه
به غضنفر میگن: دوست داری بابات بمیره ارثش به تو برسه؟
میگه: نه، دوست دارم بکشنش تا دیه هم بگیرم!

. . .

دگرگونی
لطیفه های کوتاه
از یارو می پرسن “دگرگونی” یعنی چی؟ میگه یعنی این گونی نه ، یک گونی دیگه!

. . .

جمله بساز!
لطیفه های کوتاه
به یکی می گن با مخابرات جمله بساز! میگه: مخا برات برقصم!

. . .

پوستر
لطیفه های کوتاه
یارو میره تو یه کتابفروشی …. میگه: وولک پوستر مو رو داری ؟ کتابفروش میگه: نه! طرف می گه: وی ی ی تو هم تموم کردی ؟!

. . .

کا
لطیفه های کوتاه
روزی عقابی خسته داشت پرواز میکرد که ناگهان گنجشکی میره طرفش میگه: کاکا وسعت پر رو حال میکنی؟ عقابه میگه: برو حوصلتو ندارم! گنجشکه بازم پیله میکنه میگه: کا وسعت باله رو حال میکنی؟ عقابه بازم میگه: بروحوصلت و ندارم و گرنه میام یه کاری میکنم پرات بریزه! گنجشکه میگه: مردی بیا! عقابه میره طرف گنجشکه میزنه پراشو میروزنه گنجشکه در حال افتادان میگه میگه کا هیکل و حال میکنی!

. . .

قفل ماشین
لطیفه های کوتاه
یارو ماشینش قفل میشه.

بنده خدا میره میگرده دوساعت سه ساعت بعد یک قفل ساز پیدا می کنه میاره بعد به زن و بچش با کمال شرمندگی میگه:تا من رفتم و برگشتم تو ماشین حوصلتون که سر نرفت؟

. . .

ناراحتی
لطیفه های کوتاه
وقتی کسی ناراحتت می کنه ۴۲ تا ماهیچه استفاده میشه تا اخم کنی! اما فقط ۴ تا ماهیچه لازمه که دستت رو دراز کنی و بزنی پس کلش!

. . .

نخست وزیر
لطیفه های کوتاه
از یارو می پرسن نخست وزیر به انگلیسی چی می شه؟ می گه :First And Under !!!

. . .

جشنواره
لطیفه های کوتاه
جشنواره فیلمهای ایرانسل: من ترانه دیگه شارژ ندارم، در جستجوی آنتن، چند میگیری اس.ام.اس ندی؟؛ شبا آنتن نمیده آیدا

نوشته شده در تاريخ شنبه 30 مهر 1390برچسب:, توسط Yas75

 

به عکس نگاه کنید وسعی کنید شخص موجود در عکس را پیداکنید

فقط ۱۲۰ ثانیه (۲ دقیقه) بیشتر ادامه ندهید زیرا تیز هوش نیستید




.
.
.
.

جواب پایین صفحه است

:چند بار سعی کنید قبل ازاینکه جواب را ببینید

.
.
.
.
.
.
..
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
..
.
.
.
.
.
.
.
نتونستی پیداش کنی؟
.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.



.
 اشکال نداره،اينجاس هركي خوشش اومد نظر بده



 

نوشته شده در تاريخ شنبه 30 مهر 1390برچسب:, توسط Yas75



۱_وقتی بعد از یک روز شلوغ براتون غذا درست کرد و با تمام خستگی کنارتون نشست بهش بگید:ممنون عزیزم ، خوب شده ، ولی کاش قبل از درست کردنش به مامانم زنگ میزدی و طرز تهیه این غذا رو ازش میپرسیدی …

۲_وقتی در جمع فامیل خودتون هستید شکم بزرگ پدرزنتون رو سوژه خنده همه قرار بدهید.

۳_از صبح کتونی پا کنید و تا شب هم از پاتون در نیارید تا جورابتون بوی گربه مرده بگیرد و بعد با همان جورابها برید توی رختخواب.

۴-به صورتش نگاه کنید و باحالتی متاثر بگید:عزیزم چقدر پیر شدی..

۵-وقتی تخمه میخورید پوستهای تخمه را هر جای بریزید غیر از بشقاب جلوی دستتون.

۶-همیشه آب را با بطری سر بکشید.

۷-وقتی زنتون حواسش کاملا به شماست وانمود کنید زنتون رو ندیدید و یواشکی به بچه هایتون بگید:دوست دارید براتون یک مامان خوشگل بیارم!!.

۸_وقتی با تلفن صحبت میکنید به محض ورود همسرتون با دستپاچگی بگید :باشه ، من بعدا بهت زنگ میزنم ..و سریع گوشی رو قطع کنید..

۹_همیشه از گیرایی چشمهای دختر خاله ترشیده اتون تعریف کنید..

۱۰_خاطرات شیرین دوران مجردی خودتون رو با دوست دخترهای داشته و نداشته خودتون براش تعریف کنید..

۱۱-وقتی با اون تو رستوران هستید با صدای بلند باد گلو بزنید..

۱۲-او را با اسمهای مختلف مثل :سمیرا ،مریم ، پریسا، آتنا، شیوا… صدا کنید و بعد بگید ببخشید عزیزم این روزها حواسم زیاد جمع نیست .. 

نوشته شده در تاريخ شنبه 30 مهر 1390برچسب:, توسط Yas75
صفحه قبل 1 ... 16 17 18 19 20 ... 25 صفحه بعد